سر سبز ترین روستای منطقه میشو به نام روستای ارلان

روستای ارلانروستای ارلان

 

 

 

 

 

روستای ارلانروستای ارلانروستای ارلان

 

 

 

 

 

مردان روستای ارلان" target="_blank">روستای ارلان خسته از کار گشاورزی در حال استراحت می باشند

روستای ارلانروستای ارلانروستای ارلان

 

 

 

 

آقایان تقی زاده ها در حال اسفالت کردن در وسط رمضان 96/3/19 هستن خدا قوت دوستان

روستای ارلانروستای ارلان

روستای ارلان" target="_blank">روستای ارلان وبخصوص مسجد جامع روستای ارلان" target="_blank">روستای ارلان از راه دور

روستای ارلان

مرند خیابان طالقانی ویا به نام قدیم خوی خیابانی و میدان رفیع آباد

روستای ارلان

 برادران علیزاده در باغ کوریل زردالوها کم کم دارن می رسند

روستای ارلانروستای ارلان

 

 

 

 

 

 

سلمان رستمی در حال جان کندن در وسط رمضان در میان گوچه پائین کار می کند برای خودش

روستای ارلان

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 



لینک ثابت

بازدید : 223
[ دوشنبه 22 خرداد 1396 ] [ 11:35 ] [ نویسنده : حاجی علی علیزاده ] | نظرات (0)

نمای جدید از گچی قالاسی روستای ارلان" target="_blank">روستای ارلان

روستای ارلانروستای ارلان

 

 

 

 

روستای ارلان" target="_blank">روستای ارلان در بهار 96

روستای ارلانروستای ارلانروستای ارلان

روستای ارلان

روستای ارلان

روستای ارلان

 روستای ارلان

روستای ارلانروستای ارلان

روستای ارلانروستای ارلان

روستای ارلانروستای ارلانروستای ارلان

 

لینک ثابت

بازدید : 155
[ جمعه 12 خرداد 1396 ] [ 12:56 ] [ نویسنده : حاجی علی علیزاده ] | نظرات (0)

میشو داغی در اولین جمعه ای خرداد بهار 96

روستای ارلانروستای ارلانروستای ارلان

 

 

 

 

اینجا میشو داغی است در اخرهای بهار 96 برف سه متر هست

روستای ارلانروستای ارلان

 

روستای ارلانروستای ارلان

 

 

 

 

 

 

 

روستای ارلان

 

 

 

 

 

 

 

 روستای ارلان



لینک ثابت

بازدید : 260
[ جمعه 12 خرداد 1396 ] [ 12:01 ] [ نویسنده : حاجی علی علیزاده ] | نظرات (0)

سر سبز ترین روستا در منطقه آذربایجان شرقی روستای ارلان" target="_blank">روستای ارلان می باشد باغچه ها به نام ژردی و با درختان گردو بسیار سر سبز و دیدنی

روستای ارلان

روستای ارلان

روستای ارلان

 

 

 

 

 

 

 

 روستای ارلان

 

 

 

 

 

روستای ارلان

روستای ارلانروستای ارلان

روستای ارلانروستای ارلان

 سوپر مارکت حاجی بهرام  در گوچه پائین روبروی مسجد پائین در چهار راه بلالی ها

روستای ارلانروستای ارلان

 

 

 

 

 

 

جدیدترین عکسها از داخل گوچه های روستای سر سبز ارلان

روستای ارلانروستای ارلان

اسماعیل حسینی زحمت گش روستای ارلان" target="_blank">روستای ارلان خداوند اجر دهد

روستای ارلانروستای ارلان

 

 

 



لینک ثابت

بازدید : 217
[ چهارشنبه 10 خرداد 1396 ] [ 11:43 ] [ نویسنده : حاجی علی علیزاده ] | نظرات (0)

عکسها ی جدید از طبیعت زیبای ارلان توسط  آقای حسین خلیلی دوست عزیز فرستاده شده ممنون از لطف دوستان

روستای ارلانروستای ارلان

روستای ارلانروستای ارلان

 



لینک ثابت

بازدید : 204
[ سه شنبه 09 خرداد 1396 ] [ 5:27 ] [ نویسنده : حاجی علی علیزاده ] | نظرات (0)

بعضی از قسمتهای جاده روستای ارلان" target="_blank">روستای ارلان بسیار خراب شده باید اصلاح شود بسیار خطرناک می باشند ودر برخی از قسمتها جاده خط گشی از بین رفته در موقعه شب رانندگی در این قسمتها واقعاً خطرناک می باشد بخصوص برای کسانی که اولین بار به این روستای زیبا می آیند ترس بر می دارد هر موقعه از ایشان بپرسی وحشت می کنند دوستان عزیز که مسئول آن هستن به فکر اصلاح باشند ممنون می شویم

روستای ارلانروستای ارلان

روستای ارلانروستای ارلان

 

 

 

 

 



لینک ثابت

بازدید : 178
[ پنجشنبه 04 خرداد 1396 ] [ 16:25 ] [ نویسنده : حاجی علی علیزاده ] | نظرات (0)

روستای ارلان 

خرداد64 در کارخانه قند پیرانشهر در گروه ضربت سپاه بودیم مثل هرروز از خواب بیدار شدیم و نماز خواندیم صبحانه خوردیم از اهدای های مردم شریف این خاک پاک بود خوردیم باز هم به کار های خود مشغول شدیم از آنجا که تسویه کرده بودیم تا به وطن اصلی  خود یعنی مرند برگردیم چون نیروی جدید نیامده بود مانده بودیم تا نیروی جدید بیاید بعد به خانه برگردیم تقریباً ساعتهای 11 ویا 12 بود نیروی جدید از آذربایجان رسیدن چون آن موقعه از تهران تا مرز آذربایجان وترکیه یک استان بود به نام آذربایجان بزرگ وما نیروهای قدیمی وسایل خود را جمع کرده آماده برگشتن  به خانه شده بودیم  گفتن نهاررا هم  بخورید بعد بروید گرسنه نروید ما هم قبول کردیم ماندیم بعد از نماز وصرف نهار آماده رفتن شدیم یکدفعه آژیر قرمز زده شد همه با عجله بیرون رفتیم از منزل هایمان و بنده وقتی به آسمان نگاه کردم تا ببینم چه خبر شده چشمت روز بد نبیند آسمان پیرانشهر پر از هواپیمای جنگی عراق بود تعداد دقیق نمی دانم 50 تا یا 100تا خلاصه مثل کلاغ های  سیاه موقعه رسیدن گردوها شلوق می شود آسمان پیرانشهر آن طوری بود هر کجا می نگری هواپیما بود در آن حالت وحشت زده که به آسمان می نگریستم دیدم یکی از هواپیماها شیزه زده به طرف ما که در کارخانه قند بودیم آنقدر پائین آمده بود که هواپیما کاملاً دیده می شد کمی مانده بود پلاک آن را هم بخوانیم دیدم که وضیعت بسیار خطرناک می باشد بعضی در پشت خاکریزها سنگر گرفتن بنده هم در میان ساختمان ها ول بودم نگاه می کردم اصلاً فکر آنجا را نکرده بودم که برای بمباران کارخانه تعطیل شده بیاید خلاصه به جای نتونستم فرار کنم از ترس زدن هواپیما نشستم زمین سرم را به میان زانوهایم گذاشتم اگر خدای نکرده زد نبینم گوشهای خودم را گرفتم تا پرده آنها سوراخ نشود چون صدای هواپیما را باز کرده بود راکت می زد به رکبار بسته بود و خلاصه همه کار می کرد تا مردم را از کار بیندازد در همان حال ایستادم چند لحظه بعد از آن بلند شدم ببینیم چه شده بود خوشبختانه با آن همه شلوق باز هیچ کس شهید مجروح نشده بود یکی از نیروهای جدید در برجک نگهبانی نگهبان بود بنده رفتم تا ببینم آن هم سالم هست یا نه چون صدای از آن شنیده نمی شد  خودش هم دیده نمی شد  پیر مردی از شهر میانه درهمان روز رسیده بود پیر مرد نه رزمنده شیر دل بود تقریباً 60 ساله بود از پله های برجک به بالا رفتم کمی مانده بود به برجک برسم یکدفعه تعجب کردم دیدم تمام دیواره ای برجک از خون مغز پرشده گفتم چه شده این جور شده وقتی به بالا رسیدم نگهبان را ندیدم بعد به آن طرف نگاه کردم دیدم نگهبان افتاده ته برجک وقتی به سرش نگاه کرده دیدم کاسه شرش نیست فهمیدم خون مغز همان رزمنده تازه آمده  بوداند که موج زده بود کاسه سرش  منفجر شده بود ترسیدم کمی مانده بود از بالای برجک بیافتم به آرامی آمدم پائین گفتم نگهبان شهید شده بیاورید پائین  بعد از آن رفتم بیش دوستانم همه گلی و خاکی بودن از من پرسیدن تو کجا بودی گلی و خاکی نشده اید گفتم در وسط ساختمانها بودم گفتن نترسیدی گفتم چرا بسیار ترسیدم از ترسیدن کار نمی توانستم بکنم توکل کردم به خداوند مهربان هرچه پیش آید خوش آید هواپیماها که رفتن ما هم وسایل خود را برداشتیم آمدیم به خانه در شهر مرند بود این فقط خاطرات 2یا 3 ساعت از خاطرات جنگ بود که هیچ وقت خدا به بندگانش نشان ندهد

روستای ارلان

 



لینک ثابت

بازدید : 163
[ پنجشنبه 04 خرداد 1396 ] [ 12:16 ] [ نویسنده : حاجی علی علیزاده ] | نظرات (0)

روستای ارلانروستای ارلان

روستای ارلانروستای ارلان

 

 



لینک ثابت

بازدید : 185
[ سه شنبه 02 خرداد 1396 ] [ 16:25 ] [ نویسنده : حاجی علی علیزاده ] | نظرات (0)

در حال اجرای طرح هادی و برای  ساختن و زیبا سازی روستای ارلان" target="_blank">روستای ارلان همه تلاش می کنند با همکاری دهیار عزیز وشوراها ودولت محترم واهالی محترم و دوست داشتنی ومهمان نواز روستای ارلان" target="_blank">روستای ارلان می باشند. ممنون از لطف همه زحمت گشان

روستای ارلانروستای ارلانروستای ارلان

 

 

 

 

روستای ارلانروستای ارلانروستای ارلان

 

 

 

 

 

روستای ارلانروستای ارلان

روستای ارلان

 

 

 

 

 

روستای ارلانروستای ارلانروستای ارلان

 

 

 

 

 

شین ریزی برای تراز کردن کوچه هاجهت اسفالت  ارسال عکسها توسط برادر بزرگوار وزحمت گش روستای ارلان" target="_blank">روستای ارلان جناب آقای اسماعیل حسینی

روستای ارلانروستای ارلان

روستای ارلانروستای ارلان



لینک ثابت

بازدید : 201
[ شنبه 30 اردیبهشت 1396 ] [ 16:25 ] [ نویسنده : حاجی علی علیزاده ] | نظرات (4)

قله علی علمدار (مرند)۹۵/۴/۴

 کم کم وقت رفتن به قله علی علمدار می رسد  (مرند) 4/4/95  عمران جباری

کوه علی علمدار بلندترین قله­ ی رشته کوه­های یام(میشو) می­باشد که واقع در شهرستان مرند بخش کشکسرای است.این کوه در شمال شهرستان هریس ،شمال غربی شهرستان شبستر و جنوب غربی شهرستان مرند قرار دارد.ارتفاع این قله 3150 متر می­باشد.گروه متشکل از 27 نفر از اعضا ساعت 5 صبح روز جمعه مورخه 95/4/4 با یک دستگاه اتوبوس حرکت خود را از میدان امام حسین به طرف مرند آغاز کرد.بعد از گذشتن از شهرستان مرند اتوبوس از کشکسرای مسیر خود را به سمت روستای ارلان که در شمال کوه علی علمدار قرار دارد ، ادامه داد.بعد از گذشتن همراه با دشواری اتوبوس از کوچه های روستای ارلان" target="_blank">روستای ارلان  گروه ساعت 8/30 از کنار قبرستان آماده حرکت به سمت قله شد.گروه مسیر خود را از بالای یک یال که در شمال کوه قرار داشت و مشرف به قله بود انتخاب کرد.بعد از پیمایش ساعت 11/30 گروه برای استراحت کوتاه و صبحانه نیم ساعت توقف کرد و ساعت 12 حرکت خود را به سمت قله آغار کرد.قبل از رسیدن به قله با توجه به خستگی بعضی از افراد گروه ،5 نفر از اعضای شرکت کننده با اجازه سرپرست برنامه از ادامه صعود خودداری کرده و به سمت روستا بازگشتند.گروه با 32 نفر در ساعت 14 موفق به فتح قله شد و بعد از استراحت کوتاه و انداختن عکس یادگاری ساعت 14/30 حرکت خود را به سمت روستا آغاز کرد و ساعت 17/30 به روستا و کنار اتوبوس رسید.بعد از نیم ساعت توقف و آماده شدن اعضا ساعت 18 اتوبوس از  روستای ارلان حرکت کرده و ساعت 20/45 به بناب رسید.

 



لینک ثابت

بازدید : 365
[ شنبه 30 اردیبهشت 1396 ] [ 16:20 ] [ نویسنده : حاجی علی علیزاده ] | نظرات (0)
:: تعداد صفحات : 19
صفحه قبل 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 صفحه بعد


.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • وب نوراندیشان
  • وب دنــــش آموزان کـــیـــش
  • وب لایک
  • وب موزیک سی تی